خاطرات یک پسر

ساخت وبلاگ

فرض میکنم که یه مدتی رفته بودم از شهر خودم و ساکن مکان موقتی(تلگرام، اینستاگرام) بودم. حالا اما برگشتم به خونه. 

باشد که دوره‌ی جدیدی از نوشتن رو اینجا ادامه بدم. 

خاطرات یک پسر...
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 67 تاريخ : شنبه 28 دی 1398 ساعت: 1:01

در مذمت اجاره‌نشینی و سختی‌های زیادش بارها گفته و نوشته شده. از دنبال خانه مناسب با توان مالی گشتن، سختی‌های اسباب‌کشی تا استرس کرایه سر برج و الی آخر. من هم در دوران دانشجویی تجربه اجاره‌نشینی را داش خاطرات یک پسر...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

یک: چه بازی وحشتناکی بود امروز. دقیقا ۸۵ کل دست راستم بی حس شده بود از استرس. با گل سید جلال بی اختیار گریه می‌کردم و فریاد می‌کشیدم. بد بازی کردیم امروز. آقای برانکو، جون ما رو گرفتی... دو: با هزاران خاطرات یک پسر...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

همش می‌گفت شروع کن شاهنامه‌خوندن رو. اما من هر سری به بهانه‌های مختلف که خیلی کتاب نخونده دارم یا کلاسیک فلان‌وبیساره در میرفتم. همیشه‌ی خدا هم جوری با هیجان از کتاب حرف میزد انگار داره فینال جام جهان خاطرات یک پسر...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

به چه حقی دیگران رو درگیر غصه‌هامون کنیم، سهم مردم از تنهایی‌ها و شکوه‌های ما فقط لبخنده و لاغیر...

خاطرات یک پسر...
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 58 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

قبل اینکه بره پشت پنجره گفته بود: ترانه‌ها به سمت "باید بامن بمونی به هرخواهشی" و "بامن بمون حالا که حال زندگیم وخیمه" و کلا سمتِ التماسِ معشوق به موندن با این دلیل که چون حال من و زندگیم خرابه نباید خاطرات یک پسر...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

چند روزی‌ست مامان می‌گوید که کاش بیشتر از دوتا بچه داشت، می‌گوید حالا که دوتایمان می‌رویم تنها می‌شود. اما واقعیت این است که چه دوتا، چه چهارتا، چه بیشتر... بالاخره یک روزی همه می‌روند و تنها می‌مانیم. آن روز اگر در زندگی برای خودِ خودمان کنجی داشته باشیم حالمان خوب است و اگر زندگی‌مان وصلِ زندگیِ اطرافیانمان باشد، تنهایِ تنهاییم...

خاطرات یک پسر...
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

ظاهرن این‌طور به نظر می‌رسد که علت وجودی   خیال   کنار نیامدن ما با واقعیت است.

لذتی که حرفش بود/ پیمان هوشمندزاده

 

خاطرات یک پسر...
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 58 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

سه چیز همیشه تو جیب‌های فرنچم(پیراهن نظامی) بود. زیارت عاشورا، دفتر یادداشت خاطرات روزانه و بیسکوئیت ساق‌طلایی! از آموزشی کابوس بود برام که   محرم   رو پادگان بمونم. چون حساب کرده بودم که توی دوران خدمتم خاطرات یک پسر...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00

سلام

یه وبلاگ بود توش نامه های قاجاری مینوشت. آدرسش رو دارین؟ 

خاطرات یک پسر...
ما را در سایت خاطرات یک پسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4rozegaremonf بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 16:00